امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که به سرعت و به طور بنیادی در حال تغییر است. بیشتر مردم در ترس وحشت و یا ناامیدی به سر میبرند.مشکلات و مسائل مختلفی دامنگیر عصر ما شده است، از جمله جنگ، آلودگی محیط زیست،افزایش خشونت و جنایت،فساد جنسی و اعتیاد به الکل و مواد مخدر، سقط جنین و فساد ی و اجتماعی و .
تا کنون انواع تها و ایدههای بشری تلاش کرده اند تا از پس این مسائل بر آیند اما تا اکنون راه به جایی نبرده اند.
ما در دوران سرنوشت سازی زندگی میکنیم، در دورانی که با تمام نابسامانیهای مذکور، فرصتهای بی سابقهای در اختیار ما قرار گرفته است. ما برای همین زمان و ساعت متولد شده ایم تا با یک انقلاب قدرتمند و گسترده ،این موج مسائل و مشکلات را عقب برانیم و نوری باشیم در این عصر تاریک و به بشریت نشان دهیم که انجیل پر جلال خداوند عیسی مسیح، آموزهها و راه او، راه حل اساسی همه مشکلات بشر در عصر کنونی است.
اگر این امکان برای من وجود داشت تا یک داستان خبری درمورد مهمترین وقایع تاریخ بنویسم، بیشک ملاقات گروهی کوچک از مردان، روی کوهی نزدیک جلیل را جزو یکی از این وقایع مهم مینوشتم. در آنجا این گروه کوچک فرمان یافتند تا محبت و بخشش خدا را برای جهانی گمشده و در حل مرگ به ارمغان آورند که تاثیری شگرف و مثبت در زندگی خیلی از انسانها گذشته است.
این مردان بر بالای این کوه بزرگترین فرمانی را که تا کنون به بشر داده شده بود از بزرگترین شخصیتی که تا کنون به جهان آمده بود،یافتند. مسیح گفت :" تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است. پس رفته و همه امتها را شاگرد من سازید و ایشان را به نم پدر پسر و روح القدس تعمید دهید و به ایشان تعلیم دهید که تمامی دستوراتی را که به شما داده ام، اطاعت کنند.مطمئن باشید هر کجا که بروید، حتی دورترین نقطه دنیا،من همیشه همراه شما هستم!"(انجیل متی ۲۸ آیه۱۸ تا۲۰)
اگر این اتفاق و گردهمایی انجام نمیگرفت، و اگر خداوند این فرمان و وعده را به شاگردان خود نمیداد، اکنون شما از محبت، بخشش، شادی و فیض بی مانند خدا که در دسترس همه کسانی که به مسیح ایمان بیاورند قرار میگیرد، برخوردار نمیشدید. و در واقع من این پیغام را نمینوشتم.
عیسی مسیح گفت:"هر که احکام مرا دارد و آنها را حفظ کند، آن است که مرا محبت میکند و آنکه مرا محبت مینماید، پدر من او را محبت خواهد نمود و من او را محبت خواهم نمود و خود را به او نشان خواهم داد."(یوحنا۱۴:۲۱)
ما از چه چیز باید اطاعت کنیم؟ مسیح در زمینه شهادت یا بشارت صریحا به ما حکم کرده تا خبر خوش انجیل را به همه دنیا برسانیم.کسانی که به مسیح ایمان بیاورند از برکات و فواید متعددی برخوردار خواهند شدو خدا به خاطر این فواید از شما میخواهد که بشارت دهید. این فواید یا برکات عبارتند از :
۱)آنها فرزند خدا میگردند ۲)بدن آنها هیکل یا معبد روح القدس میشود ۳)تمام گناهان آنها بخشیده میشود ۴)آنها از محبت، سلامتی و آرامش الهی در زندگی برخوردار میگردند ۵)آنها توسط خدا هدایت میگردند و مقصود خدا برای زندگی خود را درک مینمایند ۶)آنها قدرت دگرگون کننده خدا را در زندگی خود تجربه میکنند ۷)آنها اطمینان به داشتن زندگی جاودانی را کسب میکنند.
اینگونه با نجات حتی یک نفر از گناه، نابودی و یا ناامیدی ، شاهد جهان بهتری خواهیم بود. و چه جهانی بهتر از آن که محبت و قانون خدا بر آن حاکم باشد و عیسی مسیح پادشاه آن؟
"اما چون روح القدس بر شما میآید ، قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقطه جهان."(اعمال رسولان بخش ۱ آیه ۸)
برخی اصطلاحات و کلمات در مسیحیت وجود دارد که مفاهیم کلی ایمان و خدا شناسی را بیان میکند.در اینجا به توضیح مختصر برخی از آنها میپردازیم.
عیسی : به زبان عبری به معنی خداوند نجات میدهد ترجمه میشود
مسیح: به معنی مسیح شده است. این کلمه در عهد قدیم برای تدهین پادشاهان بکار میرفت که توسط یک نبی انجام میگرفت.این علامتی بود که گویا خداوند پادشاه را برگزیده است. بنی اسرائیل مسح شدهای را که برگزیده خدا باشد انتظار داشتند که خدا وعده داده بود آنها را نجات خواهد داد. کتاب مقدس نشان میدهد که عیسی همان نجات دهنده موعود و مسیح است.
غسل تعمید : تفسیری از مرگ، دفن و رستاخیز عیسی مسیح.پاکی از گناهان و زندگی گناه آلود گذشته و شروع یک زندگی جدید در روح القدوس.
عشای ربانی:مراسمی است جهت یادآوری عهد و پیمانی که عیسی مسیح بوسیله خون خود برای آمرزش گناهان بشر با ما بست.
کتاب مقدس : از دو قسمت عهد قدیم و عهد جدید تشکیل شده و شامل ۶۶ کتاب است. عهد قدیم در بر دارنده ۳۹ کتاب است، که ۵ کتاب اول آن تورات موسی است(پیدایش ، خروج ، لاویان ،اعداد و تثنیه). کتاب عهد قدیم اشاره به پیمانی دارد که خداوند با بنی اسرائیل و بنی اسرائیل با خود بست. کتاب عهد جدید شامل ۲۷ کتاب است که ۴ کتاب نخست انجیل(پیام خوش و مژده نجات) از متی، مرقس ، لوقا و یوحنا است و مابقی نامههای نوشته شده درباره روش زندگی مسیحی و راهنماییها است که به جامعه مسیحی(کلیسا ها) به رشته تحریر در آماده است.کتاب آخر عهد جدید مکاشفه یوحنا است که پیشگویی و نبوتی درباره آینده است. در کل عهد جدید پیمانی است که به واسطه عیسی مسیح بین خدا و تمام بشر که به عیسی مسیح ایمان آورند بسته شده است.
ملکوت(پادشاهی)خداوند: پادشاهی و حکومت خدا زمانیکه مردم به خدا توکل میکنند و حاکمیت او را با اطاعت کردن از خواست او، قبول میکنند ، برقرار میگردد. به عبارتی اراده و خواست خدا بر زندگی مردم و جهان هستی حکم فرماست.
عید میلاد مسیح(کریسمس): کریسمَس نام جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز مسیح برگزار میشود. این جشن از این نظر مسیحیان اهمیت دارد چون نه فقط تولد عیسی مسیح در جهان بلکه در درون یک فرد مسیحی است . بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان ، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری نیز آنرا در شامگاه روز ۲۴ دسامبر برگزار میکنند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس (ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا میدارند.
عید پاک (رستاخیز ، قیام): عید پاک که یهودیان آن را پسح مینامند،عیدی است در بهار که بنی اسرائیل آزادی خود را توسط موسی، از بردگی مصر ، جشن میگیرند در همین ایام عید عیسی مسیح در روز جمعه مصلوب شد و روز یکشنبه از مرگ رستاخیز نمود.
عید عروج(صعود): چهل ۴۰ روز پس از عید پاک ،رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، او به آسمان صعود میکند و وعده نزول روح القدوس را به پیروان خود میدهد.
عید پنطیکاست یا عید پنجاهه: ده ۱۰ روز پس از عروج عیسی مسیح که پنجاه روز پس از عید پاک میشود ، زمان فرستاده شدن و دریافت روح تسلی بخش یا همان روح القدس است. روح القدوس روح تسلی بخش هم نامیده میشود چون پس از صعود عیسی مسیح به آسمان همیشه با ما و در وجود ماست.
روح القدوس: روح خداست. بوسیلهٔ روح القدوس خداوند صحبت میکند و در مردم کار میکند،محافظ و مراقب آنهاست.او مردم را به سوی خدا رهنمایی میکند. وعده عیسی مسیح این است که خداوند میخواهد بدین وسیله با مردمانش رابطه داشته باشد.
باورهای اساسی مسیحیت در اول قرنتیان فصل 15 آیه های 1 تا4 اینگونه بطور خلاصه بیان شده اند: "حال ای برادران، بگذاريد بار ديگر حقايق انجيل را بياد شما آورم، يعنی همان خبر خوشی را كه قبلاً به شما اعلام كردم و شما هم آن را با شادی پذيرفتيد و اكنون نيز ايمانتان بر همين پيغام عالی استوار است. همين خبر خوش است كه اگر واقعاً به آن ايمان داشته باشيد، باعث نجاتتان میگردد، مگر آنكه ايمانتان واقعی نباشد. من مهمترين حقايق انجيل را همانطور كه ديگران به من رساندند، به شما اعلام كردم، يعنی اين حقايق را كه مسيح طبق نوشتههای كتاب آسمانی، جان خود را در راه آمرزش گناهان ما فدا كرد و مرد، در قبر گذاشته شد و روز سوم زنده گرديد و از قبر بيرون آمد، همانطور كه انبياء پيشگويی كرده بودند.
اعتقاد و ایمان مسیحی در این آیات مشخص است. آنچه که مسیحیت را در مقایسه با سایر ادیان منحصر به فرد می کند این است که مسیحیت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد در مورد برقرار کردن یک رابطه نزدیک با خدا می باشد. ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و خدمات روح القدس در زندگی ایمانداران است.
مسیحیان بر این عقیده اند که کتاب مقدس کلام الهام شدۀ خدا می باشد
(دوم تیموتائوس فصل 3 آیه 16)و دوم پطرس فصل 1 آیه های 20 تا 21). مسیحیان به خدای یگانه اعتقاد دارند که در سه شخصیت پدر، پسر، و روح القدس وجود دارد.
مسیحیان ایمان دارند که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد،و به واسطه ایمان به عیسی مسیح انسان بتواند نجات و زندگی جاویدان و حیات ابدی داشته باشد
و به ان جابگاهی که در نظر خدا بوده دوباره برسد. و همچنین
اما گناه، بشریت را از خدا جدا ساخت (رومیان فصل 3 آیه 23 و فصل 5 آیه 12). مسیحیت می گوید که عیسی مسیح خدای کامل و انسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد (فیلیپیان فصل 2 آیه های 6 تا 11) و بر روی صلیب جان داد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ دفن شد، روز سوم از مردگان برخاست، و الان در دست راست خدای پدر نشسته است تا برای ایمانداران شفاعت کند (عبرانیان فصل 7 آیه 25). پیغام مسیحیت اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمه گناه بشر کافی و بسنده بوده است؛ و این همان عاملی است که رابطۀ گسیخته بین خدا و انسان را بازسازی می کند. (عبرانیان فصل 9 آیه های 11 تا 14و فصل 10 آیه 10؛ رومیان فصل 6 آیه 23 و فصل 5 آیه 8).
مسیحیت می گوید، انسان برای اینکه نجات پیدا کند و به این رابطۀ احیا شده دست یابد، باید به کاری که عیسی مسیح بر روی صلیب به انجام رسانید، ایمان آورد. اگر شخصی ایمان داشته باشد که مسیح به جای او مُرد و با مرگ خویش جریمۀ گناهان او را پرداخت نموده و از مردگان قیام کرد، آن شخص نجات یافته است. هیچکس قادر نیست نجات را توسط کارهای خوب خودش بدست آورد. در واقع هیچکس نمی تواند آنقدر نیکو و بیگناه باشد که خدا را خشنود سازد زیرا همۀ ما گناهکار هستیم.
بر اساس مسیحیت، نجات یعنی آزاد شده از اسارت زندگی گناه آلود گذشته و برقرار کردن دوباره رابطه با خدا می باشد
کتاب مقدس که تورات را نیز شامل میشود با داستان پیدایش جهان آغاز میشود. اینکه خداوند جهان را در شش روز آفرید.پنج روز نخست پیدایش به فراهم کردن محیط و شرایط برای اشرف مخلوقات اختصاص پیدا میکند و روز ششم به افرینش تاج خلقت، یعنی انسان.
27 پس خدا انسان را شبيه خود آفريد. او انسان را زن و مرد خلق كرد
28 و ايشان را بركت داده، فرمود: بارور و زياد شويد، زمين را پُر سازيد، بر آن تسلط يابيد، و بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و همهٔ حيوانات فرمانروايی كنيد.
29 تمام گياهان دانهدار و ميوههای درختان را برای خوراک به شما دادم،
30 و همهٔ علفهای سبز را به حيوانات و پرندگان و خزندگان بخشيدم.»
با توجه به داستان پیدایش و مواجهه شدن با آن در جای جای کتاب مقدس، به این نکته میرسیم که خداوند برای انسان بهترین شرایط را فراهم میکند و سپس او را در آن موقعیت قرار میدهد. یهوه به معنی مهیا کننده نیز میباشد. برای مثل قربانی کردن اسحاق توسط ابراهیم که خداوند یهوه، قوچی را به جای اسحاق جهت قربانی شدن برای ابراهیم مهیا میکند و یا به طور مثال در داستان خروج بنی اسرائیل، خداوند نه فقط دریا را برای آنها میشکافد و آنهارا به سلامت عبور میدهد ، بلکه تا چهل سال غذای آنها را در بیابان تامین میکند.
کلام عیسی مسیح هم با من و تو خواننده این است که :
برای خوراک و پوشاک غصه نخوريد. برای همين زندگی و بدنی كه داريد شاد باشيد. آيا ارزش زندگی و بدن، بيشتر از خوراک و پوشاک نيست؟
به پرندگان نگاه كنيد. غصه ندارند كه چه بخورند. نه میكارند، نه درو میكنند، و نه در انبارها ذخيره میكنند، ولی پدر آسمانی شما خوراک آنها را فراهم میسازد. آيا شما برای خدا خيلی بيشتر از اين پرندگان ارزش نداريد؟
کلام خدا میگوید:
برای هيچ چيز غصه نخوريد؛ درعوض برای همه چيز دعا كنيد و هر چه لازم داريد به خداوند بگوييد و فراموش نكنيد كه برای جواب دعاها، از او تشكر نماييد.
اگر چنين كنيد، از آرامش خدا بهرهمند خواهيد شد
از کوروش بزرگ به عنوان ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) هم نام برده میشود.
شاخ در کتاب مقدس به معنی نیرو یا ملت قدرتمند است. اکنون نگاهی داریم به کتاب مقدس کتاب دانیال بخش ۸ خواب دوم دانیال قوچ و بز:
1 در سال سوم سلطنت بلشصر، خوابی ديگر ديدم.
2 در خواب ديدم كه در شهر سلطنتی شوش واقع در استان عيلام، در كنار رودخانۀ اولای ايستاده بودم.
3 وقتی به اطراف نگاه میكردم، يک قوچ ديدم كه دو شاخ بلند داشت و كنار رودخانه ايستاده بود. سپس ديدم يكی از اين شاخها رشد كرد و از شاخ ديگر بلندتر شد.
4 اين قوچ بسوی مغرب، شمال و جنوب شاخ میزد و هيچ جانداری نمیتوانست با او مقابله كند يا از چنگش جان سالم بدر برد. او هرطور میخواست عمل میكرد و بزرگ میشد.
خوب است بدانید صفت ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) دقیقا ترجمه عربی یک عبارت عبری از کتاب دانیال نبی از مجموعه عهد عتیق است.
(بعل ها کارنیم) که بعل در زبان عبری یعنی صاحب و مالک که در عربی می شود "ذو" ، ها در عبری حرف تعریف است که در عربی می شود "ا ل"و کرن یعنی شاخ که درعربی می شود "قرن" و یم ، پسوند مثنی ساز عبری است که در عربی پسوند مثنی ساز می شود "ین" . پس می بینیم دقیقا عبارت " بعل ها کارنیم " را به عربی برگردانده اند و گفته اند "ذوالقرنین".
وقتی به بخش مذکور(8-20) از کتاب حضرت دانیال رجوع می کنیم همین مطلب را می بینیم :
و جبرائیل به من (دانیال) گفت:
ای انسان خاكی بدان كه آنچه ديدی مربوط به زمان آخر است.»
در حالی كه او سخن میگفت من بيهوش بر زمين افتادم. ولی او مرا گرفت و بلند كرد
19 و گفت: آمدهام تا بگويم در روزهای سخت آينده چه پيش خواهد آمد. آنچه ديدی مربوط به زمان تعيين شدهء آخر است.
20 آن قوچ دو شاخ را كه ديدی، پادشاهی ماد و پارس است.
. اما آن قوچ صاحب دو شاخ (בַּעַל הַקְּרָנָ֑יִם) که آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان میباشد واژه قرن علاوه بر شاخ به معنی شاخه و امت نیز آمده است و ذوالقرنین (صفت ) کسی است که دوشاخه را به هم وصل میکند. در باره کوروش هم در کتاب دانیال نبی همانطور که عرض کردم و دیدید چنین امده است که او پادشاه دو شاخه ماد و فارس است، پدرش کمبوجیه یکم از پارس ها و مادرش ماندانا از مادهاست.
سپاس و ستایش بر نام خداوند عیسی مسیح، خداوندی که در جستجوی گمشدگان است.
سالها پیش برای تحصیل عازم اروپا شدم.پس از چند سال اقامت تحت تاثیر تفکر ماتریالیستی جامعه و اطرافیان، دیگر اعتقادی به خدا نداشتم و جهان را از لحاظ مادی و خوشگذرانی و لذت بردن از زندگی میدیدم.تا اینکه در سالهای پایانی تحصیلم مشکل مالی بزرگی برایم پیش آمد. به خاطر یک سانحه رانندگی (که در بی عدالتی محض تمام تقصیرها به گردن من افتاد)،مجبور بودم هزینه تحصیلی دانشگاه و پولی را که ماهیانه برای مخارج زندگی از خانواده گرفته بودم و میگرفتم، به ناحق به عنوان خسارت بپردازم.
هزینه خسارتی که با بی عدالتی مجبور به پرداختش بودم، بیش از حد توانم بود.و جرات بیان این اتفاقات را به خانواده نداشتم چون نمیخواستم نگرانشان کنم. با پرداخت آن خسارت سنگین به صورت اقساط، هزینه دانشگاه و کرایه خانه، عملا پولی برای خورد و خوراک نداشتم.
در یک غروب سرد زمستانی که تمام روز را فقط یک نان و یک بطری آب خورده بودم و در ایستگاه منتظر قطار بودم، گرسنگی، بی عدالتی دادگاهی که پرداخت خسارت را به ناحق به من تحمیل کرده بود ، اتمام پایان نامه و فکر تامین هزینه زندگی و دانشگاه و دوری از خانواده چنان مرا دلتنگ کرد که با خود گفتم: اکنون برادرم در جای گرم پیش پدر و مادر بدون هیچ مشکلی در رفاه کامل زندگی میکند غذای خوب خورد و طعم گرسنگی را نمیچشد، اما من کارم به جایی رسیده که حتی پولی برای خرید یک نان ساده ندارم چه برسد به اینکه این همه مشکل را حل کنم.خدایا آیا هستی آیا این بی عدالتی و ظلمی که(از طرف دادگاه) در حق من شده، آیا گرسنگی و بی کسی و درماندگی مرا در این سرما در این غربت میبینی؟ اگر هستی و وجود داری یک نشانه و علامتی به من نشان بده. بعد با خود گفتم از مشکلات زیاد دیوانه شدی و با خود حرف میزنی.کدام خدا؟ خدایی وجود ندارد.
برای رها شدن از این افکار و سرمای کنار ریل به داخل سالن ایستگاه قطار رفتم.مردی متشخص با ظاهری آرام جلو آمد و سلام کرد.با خود گفتم شاید سوالی دارد یا چیزی میخواهد.با بی حوصلگی سلامش را جواب دادم. با مکثی انگشت اشاره را رو به من کرد و گفت: خدا تو را دوست دارد! و رد شد. بهتم زده بود.قادر به حرکت نبودم.چگونه ممکن بود؟ پس از چند ثانیه که به خودم آمدم به دنبالش رفتم و خارج از ایستگاه او را یافتم.گفتم: این همه خارجی اینجاست تو چرا سراغ من آمدی و میگویی که خدا تو را دوست دارد؟ من اصلا به خدا اعتقاد ندارم.با متانت انجیل کوچکی را از جیب پالتو یش در آورد و بخشی را برای من خواند.گفتم: من میگویم به خدا اعتقاد ندارم آنوقت تو برای من انجیل میخوانی؟گفت:اکنون دوره ضد مسیح است اما زمانی میاید که تو ایمان پیدا میکنی.
پس از چند ماه که روی پایان نامهام کار میکردم،قانون ساده پایستگی انرژی توجهام را جلب کرد: انرژی نه به وجود میاید از بین میرود فقط از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشود!با خود گفتم آیا روح یا آنچه درون جسم من است (و به کالبد من جان میدهد)، و به نوعی انرژی به حساب میآید هم شامل این قانون میشود؟ پس اگر من بمیرم این روح با مرگ من از بین نمیرود!!!به ناگاه حرف آن پیرمرد در ایستگاه قطار یادم آمد.اکنون میتوانستم با برهان علت و معلول برای این جهان خالقی فرض کنم اما این فرض در ذهن و مغز من بود نه در قلبم.
سالها بعد که به هلند آمدم، به دعوت دوستی که شخصیتی آرام و دلنشین داشت، به کلیسا رفتم.در همان جلسه به داستان پسر گمشده برخوردم.خودم را در آن داستان دیدم چون کلمه به کلمه این داستان را در زندگی حس و تجربه کرده بودم.این اولین باری بود که داستانی از انجیل میشنیدم. دوباره به یاد آن پیرمرد و حرفش در ایستگاه قطار افتادم: خدا تو را دوست دارد!!!از دوستم یک انجیل به زبان فارسی خواستم که بیشتر مطالعه کنم.با خواندن کتاب مقدس و یاداوری گذشته خود،حضور عیسی مسیح را در زندگی خود بهتر درک میکردم. او بارها در زندگی من آمده بود اما من نابینا بودم.کسی که از سالها قبل چون شبانی مهربان به دنبال من گمشده بود. کسی که روح القدس را به زندگی من آورد و مرا به آغوش خدای پدر رساند. آری برادر و خواهر عزیز خداوند قول میدهد که شمارا هرگز تنها نخواهم گذشت و ترک نخواهم کرد (عبرانیان باب۱۳ آیه۵)و هرکس به عیسی مسیح ایمان آورد و روح مقدس او را در قلب خود بپذیرد،حیات و زندگی جاویدن خواهد یافت.
من بوسیله عیسی مسیح خدا را شناختم و در نام مقدسش میطلبم که ایمان مرا رشد دهد و قوی گرداند و به من علم و حکمت اموزد تا گامی در جهت ملکوت و پادشاهی او بردارم.
آمین
ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ 90 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ؛
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ که سرعت شیر 57 کیلومتر در ساعت ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ شیر میشود؟
"ﺗﺮﺱ" ﺁﻫﻮ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻣيشود ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ سنجیدن فاصله خود با شیر مدام به "پشت ﺳﺮ" ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ،
ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ همین سرعتش بسیار کم میشود!
تا جایی که شیر میتواند به او برسد؛
یعنی ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ طعمه ﺷﯿﺮ نمیشود!
ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ شیر به نیرویش ایمان دارد؛ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ نخواهد شد.
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ روح القدس، به خدای درون مان ایمان نداشته باشیم و در طول زندگی ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻧﮕﺎﻩ کنیم و به مرور خاطرات ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ؛
ﻫﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﻋﻘﺐ میمانیم
ﻭ ﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ.
خداوند میفرماید: آیا کسی میتواند خود را چنان پنهان کند که من او را نبینم؟ آیا من آسمان و زمین را پر نمیسازم؟» این است فرمودهی خداوند: شما را هرگز تنها نخواهم گذشت و ترک نخواهم کرد.»
خدا کجاست؟
اگر شما به عیسی مسیح ایمان دارید، خدا با شماست؛ او کنارتان، بالایتان و درونتان نیز هست. حضور خدا و محافظت او هرگز شما را ترک نمیکند. اگر به عیسی مسیح ایمان ندارید، خدا درست در مقابل شماست و از شما دعوت میکند، شما را به طرف خود میکشاند و به شما محبت، رحمت و فیضی را که مشتاق عطای آنها به شماست، در برابرتان قرار میدهد.
وقتی زندگی درد و رنج دارد خدا کجاست؟
به نظر میرسد که ما میخواهیم پاسخ این سوال را بدانیم، به خصوص زمانی که با آزمایشهای دردناک روبرو میشویم و شکهایی که به ما حمله میکنند. حتی عیسی در حین مصلوب شدنش پرسید ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی» (متی ۲۷:۴۶). برای شاهدین آن ماجرا و آنانی که برای نخستین بار این روایت را میخوانند، به نظر میرسد که خدا عیسی را فراموش کرده، بنابراین ما نتیجه میگیریم که او هم به همین ترتیب ما را در تاریکترین لحظات زندگیمان رها خواهد کرد. اما با مشاهدهی وقایعی که بعد از مصلوب شدن عیسی رخ داد، این حقیقت آشکار میشود که هیچ چیز نمیتواند ما را از محبت خدا جدا سازد، حتی مرگ (رومیان ۸:۳۷-۳۹). بعد از آنکه عیسی مصلوب شد، جلال یافت . یوسف باید به چاه انداخته می شد تا به مصر برود و به زندان میافتد تا عزیز مصر بشود.
صرفاً از روی این نمونه میتوانیم اطمینان داشته باشیم که حتی زمانی که حضور خدا را در میان رنجهایمان احساس نمیکنیم، هنوز میتوانیم به وعده های او باور داشته باشیم که هرگز ما را ترک و فراموش نخواهد کرد (عبرانیان ۱۳:۵). گاهی خدا اجازه میدهد که آنچه از آن نفرت دارد اتفاق افتد تا آنچه را دوست دارد به حقیقت برساند»
ما بر این موضوع اعتماد و اطمینان داریم که خدا دروغ نمیگوید، هرگز عوض نمیشود و کلامش تا ابد پابرجا باقی میماند ما در شرایط و رخدادهای دردناک امیدمان را از دست نمیدهیم چون با ایمان به کلامی که از دهان خدا صادر شد زندگی میکنیم، و امیدمان به چیزهای دیدنی نیست. ما اطمینان داریم که خدا نور ماست و مشکلات زودگذر جلالی ابدی را برایمان به همراه میآورد، جلالی که برتر از رنجی است که بر روی این زمین تحمل خواهیم نمود. بنابراین چشمانمان را نه بر چیزهای دیدنی، بلکه بر نادیدنی میدوزیم زیرا میدایم و ایمان داریم که چیزهای دیدنی زودگذر و موقتی هستند اما چیزهای نادیدنی جاودان (دوم قرنتیان ۴:۱۶-۱۸؛ ۵:۷). بعلاوه، ما به کلام خدا اطمینان داریم که میگوید او دائماً همه چیز را به خیریت آنانی که دوستش دارند و بر طبق اراده او فراخوانده شده اند، به کار میگیرد (رومیان ۸:۲۸). با اینکه همیشه این خیریت و پایان خوب را که خدا دارد روی آنها کار میکند نمیبینیم، اما میتوانیم مطمئن شویم که روزی فراخواهد رسید که همه چیز را واضحتر درک خواهیم کرد.
سنگی که بتواند ضربات تیشه را تحمل کند ، تندیس زیبایی خواهد شد ، فقط کافی است که بداند سنگ تراش او را برگزیده است تا اثر ماندگاری از او بسازد.
خالق ما خداوند ، از سنگ تراش مهربان تر است؛ این درست مثل زندگی یک ایماندار است . ما با درکی محدود از امور خدا زندگی میکنیم، با این حال روزی فرا میرسد که همه چیز را درک خواهیم کرد (ایوب ۳۷:۵). وقتی زندگی پر از رنج و درد است خدا کجاست؟ پیغامی که در زمانهای سخت باید به خاطر داشته باشید این است که وقتی نمیتوانید دست او را ببینید، به قلب او اعتماد کنید و یقین بدانید که او شما را فراموش نکرده است. وقتی به نظر میرسد که به تنهایی تاب و توان ندارید، در واقع همان زمان است که میتوانید به طور کامل در حضور او آرامی یابید و بدانید که قوت او در ضعفهای شما به کمال میرسد.
از رنج کشیدن آدمی حر گردد قطره چو کشد حبس صدف در گردد
گر مال نماند سر بماناد بجای پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد
ذهن انسان پدید آورنده همه چیز است.ذهن سالم پدید آورنده اندیشه و ایدههای نو و زیباست و دارای توانایی کشف حقیقت است .در حالی که ذهن بیمار یا ناتوان ، پدید آورنده پوچی است و بجای پذیرفتن و بهبود خویش همواره در پی توجیه خود میباشد. با ذهنی که احساس بدبختی میکند رسیدن به خوشبختی محال است.
نه فقط با واگذاری و تسلیم اراده خود به خدا ، بلکه با جا دادن محبت او در قلب خود و هماهنگ کردن ذهن و زندگی خود با اراده خداوند ، اراده تو اراده خداوند و اراده خداوند اراده تو خواهد شد. آنگاه اگر تمام آسمان هم به زمین بیاید ، زمین و آسمان در تو به هم میرسند و تو از موجودی فنا پذیر ، به روحی جاودان دگرگون میگردی و حیاتی جاودانی در کنار خالق خود خواهی داشت.
و چه زیبا عیسی مسیح درک این مطلب را با این دعا را به ما میآموزد:
ای پدر ما که در آسمانی،
نام تو مقدس باشد.
حکومت و پادشاهی برقرار گردد.
اراده تو چنان که در آسمان جاری است ، بر زمین نیز اجرا شود.
نان روزانه ما را امروز نیز به ما ارزانی دار .
خطاها و گناهان ما را ببخش چنان که ما نیز آنان را که به ما بدی کرده اند میبخشیم.
ما را از وسوسهها دور نگاه دار و از شر شیطان حفظ فرما؛
زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
آمین!
میگویند با هر که دوست شوی ،شکل او را به خود میگیری ،فکرش را کن اگر با خدا دوست شوی، چه زیبا شکل خواهی گرفت. و در این میان که از خداوند مهربانتر؟
خداوند سلطنت میکند!
سرودی تازه در وصف خداوند بخوانید. تمام زمین نام خداوند را بسراید. خداوند را بسرایید و نام وی را بستایید. روز به روز نجات او را بشارت دهید . در میان قومها جلال او را ذکر نمایید و کارهای شگفت او را برای همه تعریف کنید. خداوند بزرگ است و سزاوار ستایش! او برتر از همه خدایان است . زیرا خدایان قومهای دیگر بتها میباشند اما خداوند ما، آفریننده آسمانها است. شکوه و جلال،به حضور وی است و قوت و جمال در قدس وی .ای اقوام روی زمین خداوند را ستایش کنید .جلال و قوت خداوند را بستایید. خداوند را در لباس تقوی و پرهیزکاری بپرستید.ای تمامی زمین از حضور وی بلرزید. به همه گویید : خداوند سلطنت میکند!
گزیدهای از مزمور ۹۶
درباره این سایت